بانک مرکزی یا بازیگر نمایشی؟ | دلار به ۱۱۷ هزار تومان رسید، آقای فرزین منتظر چه هستید؟

رویداد۲۴| بازار ارز و طلا ایران در روزهای اخیر شاهد جهشهای بیسابقهای بوده است؛ دلار آزاد به ۱۱۷ هزار تومان رسید، سکه امامی روی ۱۱۵ میلیون ایستاد و طلای ۱۸ عیار کانال ۱۱ میلیون را تجربه کرد. این اوجگیریها بیش از آنکه ناشی از نوسانهای طبیعی یا تاثیر تحولات بینالمللی باشد، بازتاب بیعملی و ناکارآمدی سیاستگذاران و بهویژه بانک مرکزی در مدیریت واقعی بازار است.
رئیس کل بانک مرکزی، محمدرضا فرزین، در هفتههای اخیر بارها وعده داده که با افزایش عرضه، سازوکارهای بازار توافقی و حراج سکه، شرایط را آرام خواهد کرد. این همان نسخهای است که در دورههای گذشته نیز امتحان شده، اما هر بار شکاف میان وعده و واقعیت بیشتر شده است. وقتی نرخ دلار آزاد بیش از ۱۱۷ هزار تومان و سکه به ۱۱۵ میلیون تومان رسیده است، دیگر صحبت از تثبیت نرخ با ابزارهای کوتاهمدت نه تنها عملی نیست بلکه عملاً به رانتآفرینی و تقویت بازار غیررسمی کمک میکند.
نکته قابل توجه آن است که در زمان استیضاح همتی، وزیر اقتصادی پیشین، مخالفان اصرار داشتند که رشد قیمت دلار و تلاش برای کاهش فاصله نرخ ارز آزاد و نیمایی ناشی از سیاستهای او بوده است. امروز، پس از هشت ماه سرکوب نرخ ارز نیمایی، شاهد افزایش شدیدتر قیمت دلار و رشد بیوقفه طلا و سکه هستیم، در حالی که ابزارها و وعدههای بانک مرکزی همان سیاستهای ناکارآمد قبلی است.
بیشتر بخوانید: راهکار بانک مرکزی برای کنترل قیمت طلا و سکه
افزایش حراجهای سکه و پیشفروش برای مهار بازار طلا، راهکاری است که بیش از آنکه به کنترل بازار کمک کند، نشاندهنده نگاه کوتاهمدت مسئولان به مسائل اقتصادی است. کمبود واقعی عرضه و تردید صادرکنندگان درباره بازگشت ارز، به همراه این سیاست، تنها جیب نوسانگیران را پر میکند و اختلاف میان نرخ رسمی و آزاد را افزایش میدهد. تجربه چند هفته اخیر نشان داد که حتی وقتی حراجهای متعدد برگزار شد، نرخها تنها با شیب کمتر بالا رفت و کنترل پایدار ایجاد نشد.
اخبار منفی یا ضعف مدیریتی؟
فرزین که در جلسه اخیر هیات دولت با خندهای که برای مردم تحت فشار اقتصادی آزاردهنده بود، تاکید کرد که اجازه نمیدهیم بازار ارز از کنترل خارج شود. او اخیراً از «اخبار منفی» و «ترس و وحشت» بهعنوان عوامل اصلی نوسان نرخ ارز سخن گفته است، اما این تحلیل تنها نیمی از واقعیت را بازتاب میدهد. مساله اصلی آن است که فعالان اقتصادی هیچ چشمانداز روشنی از سیاست ارزی، ذخایر ارزی و مدیریت کسری بودجه ندارند و بر اساس حفاظت از ارزش داراییهای خود رفتار میکنند. وقتی مسئولان بحران را به اخبار و شایعات نسبت میدهند، در واقع از پذیرش مسئولیت مدیریت واقعی طفره میروند.
برنامه بانک مرکزی چیست؟ اصلاحات ساختاری یا تکرار نمایش؟
رسانهها و تحلیلگران اقتصادی، در روزهای اخیر به صورت مکرر نقدهای جدی به عملکرد بانک مرکزی و شخص فرزین مطرح کردهاند. سوالات اصلی عبارتند از اینکه: ذخایر ارزی واقعی کجاست؟ تخصیص ارز در بازار توافقی چگونه انجام میشود؟ و شکاف نرخ رسمی و آزاد چه راهکاری برای کنترل دارد؟ این نقدها نشان میدهد که مجموعه سیاستها بیشتر از آنکه برنامهمحور باشد، واکنش مقطعی و ابزار خرید زمان است؛ روندی که اعتماد عمومی را تضعیف میکند.
بیشتر بخوانید: سیگنال سنگین فرزین به بازار | خبر مهم رییس کل بانک مرکزی چه بود؟
راه برونرفت از بحران فعلی، اصلاحات ساختاری است؛ شفافیت کامل در تخصیص ارز، اعلام ذخایر ارزی، هماهنگی با سیاستهای مالی و بودجهای و کاهش شکاف میان نرخ رسمی و آزاد، اقداماتی است که بدون آن، هر تلاش مقطعی برای تثبیت بازار بیثمر خواهد بود. اگر فرزین و بانک مرکزی به همین رویه ادامه دهند، باز هم همان سناریوهای گذشته—استیضاح، قربانیسازی چهرهها، نمایشهای کوتاهمدت—تکرار خواهد شد.
تنها راه فرزین
اقتصاد ایران در وضعیتی است که نیاز به تصمیمسازی شجاعانه، مدیریت شفاف و دور از ابزارهای سیاسی دارد. اگر فرزین و همکارانش نتوانند این مسیر را انتخاب کنند، تنها میراثشان افزایش بیاعتمادی عمومی و نوسانات روزافزون نرخ ارز و طلا خواهد بود.
بانک مرکزی دیگر نمیتواند فقط با وعده عرضه بیشتر و انداختن تقصیرها گردن تحولات سیاسی و اخبار منفی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. مدیریت بازار ارز و طلا نیازمند شجاعت اصلاحات ساختاری است؛ شجاعتی که از اعلام دقیق اعداد و شفافسازیها تا هماهنگی درست با سیاستهای مالی و گمرکی را شامل میشود. اگر فرزین بهعنوان چهرهای که نه فقط تکنوکرات بلکه سمبل مدیریت پولی کشور شده، میخواهد نامش با ثبات اقتصادی گره بخورد، باید سخنرانی را کنار گذاشته و وارد میدان اقدام ساختاری شود وگرنه رسانهها و تاریخ این روزها را فراموش نکرده و با طعنه و کنایه، او را قضاوت خواهند کرد.



منتظره که۱۵۰بشه بعدش تا۱۱۷بیارتش پایین!
